پروپوزال مقايسه باورهاي ناكارآمدي مذهبي و جهتگيري مذهبي در افراد مبتلا به اختلال وسواس و افراد عادي
پروپوزال مقايسه باورهاي ناكارآمدي مذهبي و جهتگيري مذهبي در افراد مبتلا به اختلال وسواس و افراد عادي
پروپوزال مقايسه باورهاي ناكارآمدي مذهبي و جهتگيري مذهبي در افراد مبتلا به اختلال وسواس و افراد عادي |
![]() |
دسته بندي | روانشناسي و علوم تربيتي |
فرمت فايل | doc |
حجم فايل | 98 كيلو بايت |
تعداد صفحات فايل | 19 |
پروپوزال مقايسه باورهاي ناكارآمدي مذهبي و جهتگيري مذهبي در افراد مبتلا به اختلال وسواس و افراد عادي
عنوان به انگليسي:
The comparison of religious Dysfunctional Beliefs and religious orientation in obsessive and normal individuals
بيان مسأله اساسي تحقيق به طور كلي (شامل تشريح مسأله و معرفي آن، بيان جنبههاي مجهول و مبهم، بيان متغيرهاي مربوطه و منظور از تحقيق به صورت مستند) :
اختلال وسواس فكري ـ عملي (OCD)[1] نشانگان عصبي ـ روانپزشكي پيچيدهاي است كه مشخصه اصلي آن، افكار ناخواسته، تكراري و مزاحم (افكار وسواسي) و نيز رفتارهاي تكراري و آزاددهنده آيينمند (اعمال وسواسي) است كه به منظور اجتناب از اضطراب يا خنثي كردن افكار وسواسي انجام ميشود (انجمن روانپزشكي آمريكا، 1994).
براساس نظام طبقهبندي DSM-IV اختلال وسواس فكري ـ عملي يك اختلال محور I بوده و در چهارچوب اختلالهاي اضطرابي طبقهبندي شده است. در طبقهبندي DSM-IV برعكس DSM-III-R فكر و عمل وسواسي همواره با هم بوده و هيچ يك به تنهايي مشاهده نشده است. به اين ترتيب عمل وسواسي ميتواند يك آيين ذهني براي كاهش اضطراب باشد و تفاوت در رفتاري يا فكري بودن نيست، بلكه در اضطراب آفرين يا كاهنده اضطراب بودن است (كاپلان، سادوك[2]، 2007). در طي سالهاي اخير اين توجه را ميتوان به افزايش شيوع اين اختلال طي سه دهه گذشته نسبت داد. تحقيقات بسياري نشان دادهاند كه همپوشي قابل ملاحظهاي بين اختلال وسواس فكري ـ عملي و ديگر اختلالات رواني وجود دارد. (راسموزن و آيزن[3]، 1992).
عوامل بسياري در سببشناسي اين اختلال مطرح شده است. از جمله عوامل زيستي، محيطي، شخصيتي، اجتماعي، فرهنگي و ... (كاپلان، سادوك، 2007). در اين ميان يكي از عوامل مهم و مورد توجه، عامل فرهنگي است و يكي از وجوه بسيار مهم فرهنگي، مذهب است. برخي از روانشناسان باورها و رفتارهاي مذهبي را نمودهايي از آسيبشناسي رواني به ويژه اختلال وسواس فكري، عملي به شمار آوردهاند. فرويد[4] (1908؛ نقل از يوسيفوا و لوينتال[5]، 2009) مذهب را يك نوروز وسواس جهانشمول توصيف ميكند و علايم وسواس ـ اجباري را همانند آيينهاي مذهبي ميداند. بنابراين مذهب و جهتگيري مذهبي[6] در اختلال وسواس فكري ـ عملي نقش ويژه اي دارد. جهتگيري مذهبي رويآورد كلي شخص به ارتباط با موجود متعالي است و به عنوان مجموعهاي از اعتقادات، اعمال و تشريفات خاص براي ارتباط با آن موجود متعالي، تعريف مي شود. افراد داراي جهتگيري مذهبي براساس مذهب خود، داراي اعتقادات و باورهايي هستند كه بر نگرش و رفتارهاي آنان تأثير گذاشته و در نتيجه سبك زندگي و رفتار آنان، متأثر از دينورزي و جهتگيري مذهبي آنان است (آذربايجاني، 2009). جهت گيري مذهبي داراي دو مولفه جهت گيري مذهبي دروني و جهت گيري مذهبي بروني ميباشد. شخصي كه جهت گيري مذهبي دروني دارد، انگيزه هايش را در خود مذهب، مي يابد. چنين اشخاصي، مذهب و شخصيت شان يكي مي شود. در حالي كه اشخاصي كه جهت گيري مذهبي بروني دارند، براي رسيدن به اهدافي ديگر به سمت مذهب مي روند. به عبارت ديگر به سمت خداوند مي روند، بدون اين كه از خود روي بگردانند (آذربايجاني، 2009).
[1]- Obsessive compulsive disorder (OCD)
[2]- Kaplon, sadok
[3]- Rasmussen & Eisen
[4]- Freud
[5]- Yossifova & Loewenthal
[6]- Religious orientation