چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۰۴

فصل دوم پايان نامه احساس پيوستگي

مباني نظري و نمونه پايان نامه روانشناسي درباره شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي MBCT

فصل دوم پايان نامه احساس پيوستگي

۱۲ بازديد
فصل دوم پايان نامه احساس پيوستگي

فصل دوم پايان نامه احساس پيوستگي

دانلود فصل دوم پايان نامه احساس پيوستگي

فصل دوم پايان نامه احساس پيوستگي
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 25 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 21

فصل دوم پايان نامه احساس پيوستگي

 

در 21 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

 

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع احساس پيوستگي

يكي از متغيرهاي شخصيتي كه در چند سال اخير مورد توجه بسياري از محققان قرار گرفته است، احساس پيوستگي[1] است، (ساليوان[2]، 1993؛ آنتونوسكي[3]، 1996 ).

 

احساس پيوستگي يك سازه شخصيتي با سه مؤلفه درك پذيري[4]، توانايي مديريت[5] و معناداري[6] مي باشد. در درك پذيري به احساس پيوستگي اشاره مي شود كه در آن فرد معتقد است هيچ چيز منفي يا حيرت آوري اتفاق نيفتاده و زندگي مي تواند خوب و معقولانه و مطابق انتظارش پيش رود. مؤلفه توانايي مديريت، احساس دارا بودن منابع مورد نياز براي حل مشكل و مبارزه با استرس ها را منعكس مي كند و در نهايت، احساس معناداري متضمن اين است كه چقدر فرد زندگي را با ارزش دانسته و تا چه اندازه اين حس را به تنها به لحاظ شناختي بلكه به طور هيجاني به همراه دارد ( آنتونوسكي، 1996؛ آنتونوسكي، 1987 به نقل از واستاماكي[7]، 2009 ).

 

احساس پيوستگي سازه اي است كه توسط آنتونوسكي ( 1993 ) براي نشان دادن مقابله موفقيت آميز در برابر فشارزاهاي زندگي بيان شده است كه جهت گيري كلي فرد و احساس اعتماد و پويايي مداوم و فراگير را در زندگي و دنياي پيرامون وي نشان مي دهد. احساس پيوستگي باعث مي شود فرد تحريكات دروني و بيروني دريافت شده را در زندگي سازمان يافته تر، قابل پيش بيني تر و توضيح پذيرتر درك نمايد. به بيان ساده تر، احساس پيوستگي به ادارك و احساسات فرد اشاره مي كند كه زندگي براي او قابل درك، كنترل پذير و پر معني است و احساس پيوستگي يك ويژگي شخصيتي است و كسي كه اين احساس را داشته باشد:

 

1- محرك هاي دروني و محيط بيروني كه در طول زندگي ساخته شده اند را قابل پيش بيني  و توضيح مي داند.

 

2- معتقد است منابعي براي روبرو شدن با مطالبه هاي محرك ها وجود دارد.

 

3- اين مطالبه ها، چالش هايي هستند كه ارزش سرمايه گذاري و مبارزه دارند و بر همين اساس آنتونوسكي احساس پيوستگي را هسته اصلي پردازش اطلاعات پيچيده توسط انسان مي داند كه تعارضات را حل كرده و استرس را قابل تحمل مي كند.

 

احساس پيوستگي، احساس قابل اعتماد، پويا، با ثبات و نافذ است ( آنتونوسكي، 1987؛ به نقل از ساوولاتين[8] 2005؛ آنتونوسكي، 1996 )و آنتونوسكي معتقد است كه احساس پيوستگي يك منبع مقاومت تعميم يافته اي است كه اثرات استرس را بر سلامت تعديل مي كند؛ اين تعديل از اين طريق انجام مي گيرد كه احساس پيوستگي روشهاي سودمند و مفيدي از برخورد با عوامل استرس زا را در اختيار افراد قرار مي دهد و لذا اين احساس، آن افراد را قادر مي سازد تا در برابر اثرات استرس هاي زندگي مقاومت بيشتري از خود نشان دهند (زهراكار،1387).

 

آنتونوسكي احساس پيوستگي را به عنوان جهت گيري نافذ در نظر مي گيرد كه منجر به شكل گيري باورهايي مي شود مانند اين كه محرك هاي دروني و بيروني كه در مسير زندگي قرار دارند، قابل پيش بيني و توضيح پذير هستند. فرد از منابع و توانايي هايي براي مواجهه با مجموعه اي از اين محرك ها برخوردار است كه احساس ارزشمندي مواجهه با اين محرك ها را به دنبال مي آورد (آنتونوسكي، 1987 به نقل از واستناماكي، 2009). آنتونسكي همچنين معتقد است كه احساس پيوستگي باعث ايجاد منبع مقاومت تعميم يافته اي مي شود كه اثرات استرس بر سلامتي را تعديل مي كند. بدين صورت كه، روشهاي سودمند و مفيدي از برخورد با عوامل استرس زا را در اختيار فرد قرار مي دهد و از اين رو، فرد را قادر مي سازد تا در برابر اثرات استرس هاي زندگي مقاومت بيشتري از خود نشان دهد (بارتلت[9]، 1998 به نقد از زهراكار، 1387).

 

 

 

[1]- sense of coherence

 

[2]- Sullivan

 

[3] - Antonovosky

 

[4] - Compkehensibility

 

[5] - mmanayeability

 

[6] - meaningfulness

 

[7]- Vastamaki

 

[8]- Savoluinen

 

[9]- Bartlet

 

 

 

كرانتر و آسترگرن[1] در مطالعات انجام شده روي احساس پيوستگي و بهزيستي شخصي نشان دادند كه احساس پيوستگي بالا تمايل به كنترل بهتر و موثرتر استرس را افزايش مي دهد و فرد بهزيستي شخصي بالاتري را احساس خواهد كرد و در حالي كه پايين بودن احساس پيوستگي، آسيب پذيري در برابر بيماري را افزايش مي دهد. به طور كلي، نمرات بالا در احساس پيوستگي، همبستگي بالا و معني داري با فاكتورهاي بهزيستي داشته است و در پيش بيني بهزيستي شخصي بين مردان و زنان، اندكي تفاوت وجود دارد. آنتونوسكي احساس پيوستگي را به عنوان آشنايي و جهت گيري جهاني تعريف مي كند كه حدودي را بيان مي كند كه فرد داراي انديشه جامع و پايدار و احساس پويايي اعتماد، قابليت درك و فهم، قابليت مديريت و هدفمند بودن تجربيات زندگي است. قابليت درك و فهم به درجه اي اشاره مي كند كه افراد موقعيت هايي را درك مي كنند كه با آنها مواجه هستند و از لحاظ شناختي معني دار و قابل پيش بيني هستند.

 

قابليت مديريت به درجه اي اشاره مي كند كه افراد منابع خودشان را براي برآورده كردن نيازها و درخواست هاي دروني و بيروني كافي و مناسب برداشت كنند؛ و هدفمند بودن به درجه اي اشاره مي كند كه افراد احساس مي كنند زندگي از لحاظ احساسي هدفمند و معني دار است و اينكه حداقل برخي از مشكلات روزمره آنها چالش انگيز هستند تا اينكه مانع و بازدارنده باشند (كراوتز، دروري و فلورين[2]، 1993). بسط و گسترش ايجاد احساس پيوستگي از طريق تحقيق آنتونوسكي از بازماندگان بهبودي كمپ هاي اسيران جنگي در طي جنگ جهاني دوم انجام شده است، او متحير بود كه چگونه تعداد بسيار زيادي از يهوديان در مقابل همه تبعيضها زنده ماندند و بعداً‌ به طور كامل زندگي را سپري كردند و به خوبي زندگي مي كنند ( سوليوان 1995 ).آنتونوسكي (1987) توجه به گرايشهاي دريافت جهاني را براي مبنا قراردادن چنين استراتژي هاي خاص چيره شدن مطرح كرده است، او به اين گرايش شخصيتي عمومي شده به عنوان احساس پيوستگي اشاره مي كند. احساس پيوستگي آشنايي و جهت گيري اساسي است كه فرد را قادر مي سازد تا استراتژي غالب شدن را در نظر بگيرد كه بهترين مداخله كلي در مورد ملاحظه قرار دادن هر مشكل خاصي مي باشد (فلانري و فلانري[3] 1996). بر اساس ديدگاه آنتونوسكي احساس پيوستگي منبع دروني است كه به افراد كمك مي كند تا از بين موقعيت هاي استرس زا برآيند (كراوتز[4] 1993). همه مردم در معرض موارد استرس زا هستند و اين توانايي افراد براي فايق آمدن بر اين موارد استرس زا است كه در بخش، سلامت فردي تعريف مي شود (سوليوان[5]، 1995). همچنين آنتونوسكي به رفاه و سلامتي، چيره شدن، وضعيت خلق و خو، رضايت شغلي و روابط خانوادگي اشاره مي كند (استرومپفر[6] 1995). از لحاظ تئوري منبع دروني شامل سه بخش به هم مرتبط زير مي شود كه به درجه اي اشاره مي كند كه فرد موقعيت را درك مي كند كه با آن مواجه است و از لحاظ شناختي معنادار و قابل پيش بيني است؛ قابليت مديريت به درجه اي اشاره مي كند كه فرد در مي يابد منابع او براي مواجه شدن با نيازهاي دروني و بيروني كافي و مناسب هستند؛ و هدفمند بودن به درجه اي اشاره مي كند كه افراد احساس مي كنند زندگي از لحاظ احساسي معنادار است و اينكه حداقل برخي مساله هاي روزمره را به جاي موانع به عنوان مشكلات در نظر مي گيرند ( كراوتز 1995 ).

 

 

 

[1]- Krantz , Ostevgren

 

[2]- Kravetz , Drory , Florian

 

[3]- Flanery , Flanery

 

[4]- Kravetz

 

[5]- Sullivan

 

[6]-Strumpfer

دانلود فصل دوم پايان نامه احساس پيوستگي

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.