جمعه ۱۴ اردیبهشت ۰۳

مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني

مباني نظري و نمونه پايان نامه روانشناسي درباره شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي MBCT

مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني

۲۲ بازديد
مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني

مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني

دانلود مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني

مباني نظري پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني مباني نظري پژوهش پيشينه پژوهش فصل دوم پايان نامه
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 40 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 40

مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني

در 40 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع نارسايي هيجاني

 

2-1.   نارسايي هيجاني 

2-3-1.  مفهوم عواطف و هيجانات

عواطف از بزرگترين نعمت هاي الهي اند كه در انسان به وديت نهاده شده، زندگي بدون آن ها، بي روح، تيره و ماشيني مي نمايد. و سلامت رواني و عقلاني انسان ها تا حد زيدي به سلامت عاطفي و هيجاني وابسته است. وضعيت عاطفي مي تواند قضاوت هاي فرد در مورد رفتارهاي خود و ديگران و نيز نحوه برخوردهاي اجتماعي وي را تحت تاثير قرار دهد. جلوه هاي هيجاني نقش هاي متفاوتي ايفا مي كنند؛ از جمله اينكه به عنوان وسيله اي براي برقراري ارتباط با ديگران به كار مي روند و فرد مي تواند از طريق آن ها اطلاعاتي را در مورد احساسات، نيازها و اميال خود به ديگران منتقل نمايد. از سوي ديگر نيز ما يا مي گيريم پيام هاي هيجاني ديگران را بخوانيم، بازشناسي كنيم و طبق آن ها رفتاري مناسب انجام دهيم (قديري، 1384).

طي ساليان به خاطر پيچيدگي زياد هيجان، تعاريف مختلفي از آن ارائه شده است. پل كلينجا و آن كلينجا (1981) تعريفي را ارده كرده اند كه عناصر اصلي تعاريف قبلي را شامل مي شود. بر طبق اين تعريف هيجان حاصل تعامل بين عوامل ذهني، محيطي و فرايندهاي عصبي و هورموني است. آنها در تاييد اين تعريف، نكات زير را مطرح مي كنند (فرانكن،1939؛ ترجمه اسفند آباد، محمودي و امامي پور،1384):

  1. هيجان ناشي از تجاربي عاطفي مثل لذت و ناراحتي است.
  2. هيجان ها باعث مي شوند تا فرد تبيين هاي شناختي خلق كند.
  3. هيجان ها باعث انواع سازگاري هاي دروني مثل بالارفتن ضربان قلب مي شود.
  4. هيجان رفتارهايي را فرا مي خواند كه اغلب و نه هميشه، بياني (خنديدن و گريستن)، هدفمند(كمك كردن يا اجتناب كردن)  انطباقي ( حذف چيزي كه تهديدي بالقوه براي بقا محسوب مي شود ) هستند.

براساس اين تعريف، هيجان ناشي از فرايند هاي زيست شناختي، آموخته شده و شناختي است. ديگر عملكرد مهم هيجان عبارت از رفتار پاداش دهنده و تنبيه كننده است. وقتي فرد هيجان بسيار مثبتي را تجربه مي كند، به احتمال زياد به رفتارهايي مي پردازد كه موجب توليد مجدد آن هيجان شود. به همين صورت، وقتي فرد هيجان بسيار منفي را تجربه مي كند، از رفتارهايي كه باعث بروز مجدد ان هيجان مي شود اجتناب مي كند. به بيان ديگر، هيجان در حكم تقويت هاي رفتاري است (فرانكن،2002؛ ترجمه اسفند آباد و همكاران،1384).

2-3-2.      كنترل عواطف

يكي از مهم ترين مواردي كه در زندگي وجود دارد كنترل عواطف است كه شامل استعداد باز گرداندن آرامش به خود و از اضطراب هاي معمولي، افسردگي، نا اميدي و زودرنجي خود را رها كردن و توانايي پذيرش مسئوليت در قبال هيجان هاي شخصي و شادكامي است و يعني اينكه فرد بتواند انگيزه اش را حفظ كند و در مقابل نا ملايمات استقامت كند، در شرايط بحراني و وجود تكانش خودش را كنترل كند و خونسرديش را حفظ كند، كاميابي را به تاخير بياندازد، كارها را بدون دلسردشدن به انجام برساند، حالات روحي خود را تنظيم كند و نگذارد پريشاني خاطر قدرت تفكرش را خدشه دار كند بالاخره استعداد حفظ جنبه هاي هيجاني است (شريفي در آمدي و آقايار، 1387).

شواهد بسياري نشان مي دهد افرادي كه در زمينه احساسات و عواطف خود قوي و چيره دست هستند، يعني احساسات خود را به خوبي كنترل مي كنند و احساسات ديگران را درك كرده اند و با آن ها به خوبي كنار مي آيند در هر زمينه زندگي، خواه روابط خصوصي و خانوادگي و خواه در مراودت هاي سياسي و اجتماعي از مزيت خوبي برخوردارند. بنابراين ايجاد و بازشناسي هيجان ها شيوه هاي مهمي براي تنظيم مبادلات اجتماعي و تعادل جسماني و رواني ما هستند(قديري، 1384).

اداره هيجان ها ممكن نيست، مگر اينكه با هيجان هاي بنيادين مثل خشم، ترس، اضطراب، شادماني، تعجب، اندوه، انزجار و عشق آگاه باشيم و همچنين از دانش كافي درباره سطوح هيجان، مراحل، تظاهرات جسماني، عاطفي، شناختي و رفتاري آن ها، هيجان هاي مثبت و منفي و شدت و ضعف آن ها برخوردار باشيم. شناخت هيجان ها به ما قدرت تحليل و كنترل مي دهد و هر قدر اين شناخت (قدرت) بيشتر باشد به سوي مديريت و كنترل عواطف و بهبود روابط بين فردي جلوتر رفته ايم و در مجموع، گام بزرگي در موفقيت زندگي خود در ابعاد گوناگون برداشته ايم(قديري، 1384).

دانلود مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني

مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني

۵ بازديد
مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني

مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني

دانلود مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني

مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني
دسته بندي مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل doc
حجم فايل 31 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 28

مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني

در  28 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع نارسايي هيجاني

 

يكي از مفاهيمي كه به تازگي وارد حوزه روانشناسي شده است، نارسايي هيجاني است، اين اصطلاح اولين بار توسط سيفنئوس[1] (1970) جهت مشخص كردن افرادي كه فقدان ظرفيت بارز در تشخيص و ابراز كلامي هيجانات بدون علت فيزيكي  دارند ابداع شد. از آن زمان نارسايي هيجاني موضوع پژوهش‌هاي بسياري قرار گرفته است. چرا كه نارسايي هيجاني مي‌تواند به ايجاد مشكلاتي در روابط بين فردي، انطباق با هيجانات مختلف، حوادث استرس آور زندگي آسيب پذيري بيشتر فرد در برابر آنها منجر شده، به علاوه مي‌تواند در استفاده از مكانيزم هاي مقابله‌اي ناكارآمد احتمال گرايش به سوء مصرف مواد و الكل را افزايش دهد (ون رسوم و همكاران به نقل از فاتحي نيا، 1388).

 

نارسايي هيجاني به يك سبك شناختي-عاطفي اشاره دارد كه نتيجه آن اختلال خاص در بيان و پردازش هيجانات است. ولي معناي حقيقي آن «پريشاني در توصيف كلامي احساسات» است (كتلين[2]، 1998، ترجمه عباس بخشي پوررودسري و شهرام محمدخاني، 1381). نارسايي هيجاني سازه شخصيتي است كه با فقدان خيالپردازي، ظرفيت كم براي افكار سمبوليك و ناتواني براي تجربه و بيان هيجانات مثبت مشخص مي‌شود. نارسايي هيجاني به حالتي اطلاق مي‌شود كه در اثر آن فرد در درك پردازش و هيجانات خود مشكل دارد (سيفنئوس، 1973).

 

ويژگي اصلي نارسايي هيجاني عبارتند از: ناتواني در بازشناسي و توصيف كلامي هيجان‌هاي شخص، فقر شديد تفكر نمادين كه آشكارسازي بازخوردها، احساسات، تمايلات وسابق‌ها را محدود مي‌كند، ناتواني در بكارگيري احساسات به عنوان علايم مشكلات هيجاني، تفكر انتفاعي در مورد واقعيت‌هاي كه اهميت بيروني، كاهش يادآوري روياها، دشواري در تمايز بين حالت‌هاي هيجاني و حس‌هاي بدني فقدان جلوه‌هاي عاطفي چهره، ظرفيت محدود براي همدلي و خودآگاهي (تول ميدا گلياورويمر[3]، 2005). بحث پيرامون اينكه آيا نارسايي هيجاني يك صفت با ثبات شخصيتي است و يا يك پديده وابسته به حالت كه بطور عمده به سطح افسردگي مرتبط است، چالش‌هاي زيادي را بين پژوهشگران برانگيخته است. مطالعات باليني نشان مي‌دهد كه همزمان با كاهش افسردگي ، نارسايي هيجاني نيز كاهش مي يابد، با اين حال تيلور و بگبي[4] بيان داشته اند كه بين صفات مطلق و ثبات نسبي در زمينه صفات شخصيتي تفاوت وجود دارد.

 

 

 

[1]- Sifneos

 

[2]- Kathlee

 

[3]- Tull,Medaglia&Romer        

 

[4]- Taylor and Bagby                 

 

بخشي از :

 

منابع انگليسي:

 

 Antonovsky   A. (1987). Unraveling  the  mystery  of   health   How   people  manage  stress  and  stay  well. Sanfrancisco.  Jossey-Bass  Press. 122-5.

 

Antonovsky, A. (1993).The structure and properties of the sense of cohere nce scale. Soc Sci Med. 36(6):725-33.

 

Antonovsky, A. (1996). The   salutogenic   model  as  a  Theory  to  guide  health   promotion. Health  promotion   International. 11(1), 11-18.

 

Antonovsky, A. (1996). The  salutogenic  model  as  a  theory   to   giud.  health  promotion   international. 11(1), 11-18.

 

Antonovsky, A., (1993). The   structure   and  properties   of  the  sense  of  coherence   Scale. Social  science  &  medicine, 36, 725-733.

 

Argyle, D. (2001). The social pshychology of happiness, (2nd).Grea.Brit                                                                                                      saiu:Routledge.

 

Argyle,M.,& LU,L. (1990). The happiness of extraverts,personality and Individual Difference,11,1011-1017.

 

Bagby, R. M., & Taylor, G. J. (1997). Affect   dysrey  ulation   and  alxithy  mia. In  G. J. Taylor, R. M. Bagby. & J. D. A. Parker  (Eds), Dis  orders  of  Affect   Reyulation: Alexithymia  in  medical  and  psychiatric  Illnes  (pp. 26-45). Cambridge: University   Press.

 

Bernbaum, H., & James, T. (1994). Correlates and retrospectively reported antecedents of alexithymia. Psychosomatic Medicine, 56, 353-359.

 

Bolte, A,. Goschke, T,. & Kuhl, J. (2003). Emotion and intuition. Psychological Sciences. 14(5):416-21.

 

Brethoze, S.,  Consoli, S., Peterz-Diaz. F., & Jouvent, R. (1999). Alexithymia  and  anxiety:  Compounded  relationships?  A  psychometric  study.  European  Psychiatry, 14(7), 372-378

 

....

دانلود مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره نارسايي هيجاني